چندسالی است موزه مردم شناسی جنوب سهند ( بناب ) در محل گرمابه تاریخی تاریخی مهرآباد افتتاح گردیده است ، وسایل فرهنگی زیادی از شهرستان های منطقه جنوب سهند از جمله بناب ، مراغه ، عجب شیر ، قره آغاج ، هشترود ، با زحمت فراوان جمع آوری گردیده است که هر تک تک اشیاء فرهنگی چیده شده در موزه ها خصوصا در موزه مردم شناسی بناب تاریخ و خاطرات شیرین و شنیدنی از گذشته خود دارند کافی است هم زبان این اشیاء بوده باشی . مگر نه این است که موزه ها نمایشگاه زنده تاریخند ، اشیاء و ابزار های فرهنگی نشان از فرهنگ و تمدّن و هویت یک قوم و طایفه را می رساند ، گفته اند گذشته چراغ راه آینده است این چراغ بیشتر روشنی بخش آینده نسل های امروزی است .
موزه دار و راهنمای موزه مترجمی است که باید این خاطرات وتجربیّات ابزار ها را به بازدید کنندگان خود ترجمه کند ، افسوس که بعضی از موزه ها فاقد این مترجمان و مدرسان هستند ، وقتی عزیزان بازدید کننده با گذشته این ابزار های فرهنگی آشنایی ندارند مثل کتابی می ماند که به زبان بازدید کننده نوشته نشده و آنان فقط خط کتابت را می بینند لازم است یک نفر این زبان را به آنان ترجمه کند و الّا این موزه ها به کلاس های درس مجهّز امّا بدون مرّبی می ماند در آن صورت هزینه های انجام گرفته بی معنی خواهد شد ، اینجانب با توجه به آشنایی به فرهنگ این دیار و اینکه بیش از سی و پنج سال در حوزه میراث فرهنگی کار کرده ام و در جمع آوری و در تهیّه اشیاء موزه مردم شناسی بناب با کارشناسان میراث فرهنگی همکاری داشتم و به شهر ها و روستاهای دور دست این شهرستان ها رفته ام بدین سبب آشنایی مختصری پیدا نموده ام.
داغ داغان و مهر هایی در این ارتباط در ویترین موزه مردم شناسی بناب ( عکس از نگارنده )
وقت را غنیمت شمرده باتوجه به راه اندازی سایت های خوب و پر محتوا که هر تک تک آن ها واقعا با عشق و علاقه و با توان بالا و با امکانات کم تمام مشکلات را به جان خریده اند و در راه اطلاع رسانی ، آگاهی بخشیدن به مردم و جامعه شبانه روز در تلاش و تکاپویند ، انشالله بنده نیز در فرصت های مناسب در حد توان خویش به معرفی تک تک اشیاء موزه های بناب خواهم پرداخت و چشم انتظار به ادامه این راه را به نقطه نظرات کاربران محترم ، خصوصا علاقمندان مسایل فرهنگی خواهم ماند ، اولین اشیاء از موزه مردم شناسی بناب "داغ داغان " را انتخاب نموده ام چرا که " دو داغ " را همراه خود دارد یکی داغ ناراحتی از وضع نا بسامان ، کم نور ، کم حرارت ، گرد و خاک گرفته ، دیوار ها شوره زده ، بلیط بازدید هنوز رسمیّت ندارد ، باجه بلیط فروشی نا منظم ، وسایل اش در حال از بین رفتن ، چیدمانش به هم ریخته مخصوصا در سالن دوم مربوط به کشاورزی ، و بدون راهنمای موزه مردم شناسی بناب ، و ... ، دیگری داغ " دوداغ " و حرارت و حلاوت شیرینی که اوّلین موزه مردم شناسی آذربایجان شرقی که سال 1384 در این شهر افتتاح شده است .
در اینجا فرصت را غنیمت شمرده ضمن خیر مقدم و آرزوی موفقیت به شهردار محترم بناب که جدیدا تشریف آورده اند و با آگاهی از مشکلات زیادی که در شهرداری پیش روی ایشان وجود دارد ، تقاضا میشود از موزه مردم شناسی بناب که اداره و مدیریت این موزه را شهرداری بر عهده گرفته بازدید ، وضع موزه را آن طور که در شان مردم آذربایجان است تغییر دهند.
داغ = نشان با سوزاندن جایی از بدن حیوان یا انسان با آهن تفته ، غم و اندوه و درد و رنج
واژه های مشابه و هم آوا = داغون ، بسیار از هم پاشیده و از بین رفته ، کسی که همه چیزش را از دست داده
داغلی ، مهر داغ خورده
مُهر داغ ، " مُهر داغ " دوست دیرینه و هم خانواده "مُهر خرمن " است تا صحبت از مُهر خرمن می رسد مُهر داغ از لابلای تاریخ خود را نشان میدهد ، مُهر داغ مُهری است که در زمان برده داری بر بدن برده میزدند و انسان را مثل یک کالا خرید و فروش می نمودند ، هر کجا می رفت و یا فرار می کرد ، داغ برده گی در پیشانی خود فریاد می زد این انسان جزو اموال فلان ارباب ، خان و حاکم است.
داغدار ، دارای داغ
داغ سر = کچل و بی مو ( معین )
داغستان ، مکان و محل داغ گذاشتن
داغا نه ، مزد داغ کردن
داغا جیق = داغ کوچک ، در گویش محلی چوبی که سر کُنده دارد و در دست چوبانان می باشد وقتی به حیوانی به زنند مثل داغ جایش را زخمی میکند به عبارتی می سوزاند.
بداغ ، داغون / داغا ناخ = داغون شده
داغ داغان= نوعی چوبی است سخت و خم پذیر این چوب در کوه های روستای صور بناب وجود دارد ، در فرهنگ و در باورهای محلی قسمتی از چوب داغ داغان را به شکل های متفاوت می تراشند وبیشتر به گردن حیوانات اهلی و بچه ها می آویزند تا به حیوان و بچه نظر نه خورد ، از نظر و چشم بد دور نگاه داشته شود ، به عبارتی درد و رنج داغ در بدن نخورد و به مصیبت دیگران گرفتار نشود ، ضد داغ است ، طلسم داغ را می شکند و حیوان آزاد می گردد ، الان هم در روستاهای سنتی ، این " داغ داغان" را به گردن حیوان اهلی و بچه ها می آویزند ، این بقایای فرهنگ " ُمهرداغ " دوران برده داری است که بدن انسان برده را مهرداغ می نمودند و انسان را قسمتی از اموال خود می نمودند و از او بهره کشی می کردند.
داغ داغان در ویترین موزه مردم شناسی بناب ( عکس از نگارنده )
داغ داغان ، به باور مردم درد و رنج " مُهر داغ " برده داری را از بین می برد و آزاد می کند ، حکایت از آن دارد که بردگان آرزوی آزادی را داشتند امّا چون زورشان به صاحبان برده نمی رسید به افسانه " داغ داغان " روی می آوردند تا قسمتی از درد های درونی آن ها کاسته شود هنوز هم با وجود این که بیش از هزار چهارصد سال از دوران برده داری می گذرد ، اما " داغ داغان " را به عنوان سنبل آزادی ، دوری جستن از بلایا ، اسارت ، محرومیّت ، گرفتار نشدن به انواع درد و رنج های اجتماعی میدانند ، هنوز هم راه چاره ی دوری جستن از چشم نظر صاحبان قدرت و ثروت ، گرفتار نشدن به خواست آن ها را در آویختن " داغ داغان " می بینند ، داغ داغان نقّال و حکایت گر درد و رنج سختی هایی است که به انسان ها روا داشته می شود.
دو داغ = در گویش محلی به ( لب ) گفته می شود . دو داغ = دو + داغ = دو لب داغ ، منظور آتش و حرارت محبتّی است که در اثر بوسه به جان و قلب ها می اندازد ، مِهرداغ مهربانی " دوداغ " را بر دل ها می زند و انسان را برده محبت های خود می گرداند.
اما حلاوت و شیرینی داغ " دو داغ "به عبارتی نشاط از افتتاح موزه کجا و داغ درد و رنج نا بسامانی موزه کجا ، این دو را فاصله هاست ، یکی نن را می سوزاند و دیگری جان و دل را ، مردم فرهنگ دوست بناب از مسئولین و متولیان این موزه انتظار دارند که به این زودی " داغ داغان " این داغونی موزه را به گردنش آویزند و موزه را آن طور که در شأن مردم آذربایجان است در آورند ، به امید روزی که فرهنگ داغ " مِهر دو داغ " ، بر فرهنگ داغ " مُهر داغ " جهانی شود.
معرفی بعدی از اشیاء این موزه ( انواع چراغ های فتیله ای نفت سوز )
ویترین اشیاء طلسم و باورهای مردمان گذشته در موزه مردم شناسی بناب ( عکس از نگارنده )
نگارش : علی اصغر بالغ بازنشسته میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری بناب